شهدای ایران shohadayeiran.com

کد خبر: ۲۴۳۵۸۹
تاریخ انتشار: ۰۲ مرداد ۱۴۰۳ - ۱۳:۱۳
سالگرد انتخاب شهید محمد علی رجایی به ریاست جمهوری؛
از اولین مصوبات دولت رجائی این بود که وزرا باید در کوچک‌ترین اتاق‌های مجموعه وزارتی مستقر شوند تا تدریجا خلقیات مسئولین تغییر نکرده و اسیر پست و مقام نشوند. همکاران ایشان در دولت آن دوران نقل می‌کنند وقتی شهید رجائی به نخست‌وزیری آمد، پس از بازبینی اتاق کار و اتاق‌های همجوار، دفتر نخست‌وزیری را به کارکنان اختصاص داد که اتاق بزرگی در ابعاد 5 در 8 متر بود و اتاق منشی نخست‌وزیری که یک اتاق کوچک بود را برای خودش انتخاب ‌کرد.

 «... یادم هست اولین سفری که در هنگام نخست‌وزیری رفتم مشهد، آنجا برای مردم توی صحن سخنرانی کردم و شدید از اینکه ما مدافع مستضعفین هستیم، حرف زدم. ظهر بود... بعد رفتیم داخل مهمانسرا، سفره پهن کرده بودند که ناهار بدهند. وقتی آنجا پای سفره نشستم، دیدم که پلو و خورش و نوشابه و میوه و ماست و انواع خوراکی‌ها بود. آنجا از خودم پرسیدم که آیا تو آن حرف‌هایی که به آنها می‌گفتی (سخنرانی در صحن) را راست می‌گفتی یا این کاری که این جا داری می‌کنی؟ این بود که اصرار کردم سفره را از آن رنگین بودن، بیرون بیاورند. حقیقتش این است حالا که ما سِمَت داریم و پست داریم، چون می‌رویم با مردم صحبت می‌کنیم و می‌گوییم ان‌شاءالله درست می‌شود، اگر ندارید، صبر کنید و طاقت بیاورید... خب، این درست نیست که ما خودمان کمتر از همه طاقت داشته باشیم...»1 
این جملات بخشی از خاطرات شهید محمد علی رجائی است از مسافرتی که در دوران نخست‌وزیری‌اش به مشهد انجام داد و در فیلم مستندی که از یک روز زندگی او در همان روزهای اول ریاست جمهوری‌اش از تلویزیون پخش گردید‌، بازگو شد.
اما این صحبت‌های شهید رجائی، شعر و شعار نبود. از دلش بر می‌آمد. آنچه بود که از دوران کودکی با پوست و گوشتش تجربه کرده بود. خودش این‌گونه شرح زندگیش را گفت:
«... پدرم شخصی پیشه‌ور بود و در بازار مغازه خرازی داشت. در چهار سالگی او را از دست دادم و مسئولیت اداره زندگی ما به عهده مادر و برادرم افتاد، برادرم در آن موقع 13 سال داشت. من، طبق معمول به دبستان می‌رفتم؛ درسم را ادامه داده تا موفق به اخذ مدرک ششم ابتدائی شدم. بعد از آن به کار در بازار پرداختم و شاگردی را از مغازه دائی‌ام که خرازی بود، شروع کردم. حدود 14 سال داشتم که قزوین را به قصد تهران ترک گفتم. در تهران، ابتدا در بازار آهن‌فروشان به شاگردی مشغول شدم و مدتی را هم به دستفروشی گذراندم.  بعد از مدتی دستفروشی‌، رفتم به تیمچه «حاجب‌الدوله» چند جایی شاگردی کردم و مجددا به دستفروشی پرداختم که مصادف شد با دوران حکومت رزم‌آرا. روزی رزم‌آرا تصمیم گرفت که دستفروش‌های سبزه‌میدان را جمع کند و این باعث شد که بساط کاسبی ما را هم جمع کردند...»2
از دستفروشی تا ریاست جمهوری 
اما رجائی پس از دستفروشی، ادامه تحصیل داد و بعد از دریافت فوق لیسانس ریاضی به تدریس در مدارس پرداخت. در همان حال وارد میدان مبارزه شد، دورانی با فداییان اسلام همکاری کرد و دوران دیگر به مسجد هدایت رفت و آمد داشت و در محضر آیت‌الله طالقانی درس مبارزه تلمذ می‌نمود.
با پیروان حضرت امام مانند دکتر محمد جواد باهنر و جلال الدین فارسی بازماندگان هیئت‌های موتلفه را تحت عنوان «موتلفه دوم» متشکل کرد و با تاسیس «بنیاد رفاه و تعاون اسلامی» با پوشش کمک‌های اجتماعی به سازماندهی مبارزان و انقلابیون پرداخت.
به سوریه و ترکیه و اروپا ماموریت یافت و به ارتباط با مبارزان خارج کشور پرداخت. چندین بار به زندان افتاد و سخت‌ترین شکنجه‌ها را در کمیته مشترک به اصطلاح ضدخرابکاری متحمل گردید. بعد از زندان، در مدرسه رفاه و کمیته استقبال از امام حضور داشت و با پیروزی انقلاب، مشاور‌، کفیل و سپس وزیر آموزش و پرورش شد. 
مورد اعتماد نمایندگان اولین دوره مجلس شورای اسلامی قرار گرفت و به عنوان نخست‌وزیر مکتبی به اولین رئیس‌جمهوری معرفی گردید و علی‌رغم نارضایتی و مخالفت وی، اما سرانجام به نخست‌وزیری رسید و پس از برکناری و عزل رئیس‌جمهوری یاد شده، در اولین انتخابات با کسب 90 درصد آراء مردمی به ریاست جمهوری رسید. 
اما در تمامی این دوران پر فراز و نشیب و سخت، هیچگاه آن روزهای سخت کودکی و دستفروشی را از یاد نبرد و همواره با همان اخلاق و منش و سلوک زندگی کرد و با همه جان و مال خویش در خدمت اسلام و انقلاب قرار داشت. 
حضرت امام در هشتم شهریور 1365 درباره همین خصوصیات برجسته شهید رجائی فرمودند:
«... آقای رجائی یک نفر‌‎ ‎‌آدمی بود که دستفروشی ‌‌[‌‌می‌کرد‌‌]‌‌ در بازار از قراری که گفتند. من در مطالعاتی که در‌‎ ‎‌ایشان کردم به نظرم آمد که از حال دستفروشی‌اش تا حال ریاست جمهوری، در روح او‌‎ ‎‌تأثیری حاصل نشد. چه بسا‌ اشخاصی هستند که اگر کدخدای ده بشوند‌، تغییر می‌کنند به‌‎ ‎‌واسطه ضعفی که در نفسشان هست‌، تحت تأثیر آن مقامی که پیدا می‌کنند واقع می‌شوند‌‎ ‎‌و ‌اشخاصی هستند که مقام تحت تأثیر آنهاست از باب قوّت نفسی که دارند. و آقای‌‎ ‎‌رجائی، آقای باهنر در عین حالی که خوب، یکیشان رئیس‌جمهور بود، یکیشان نخست‌‎ ‎‌وزیر بود، این طور نبود که ریاست در آنها تأثیر کرده باشد، آنها در ریاست تأثیر کرده‌‎ ‎‌بودند؛ یعنی، آنها ریاست را آورده بودند زیر چنگ خودشان، ریاست آنها را نبرده بود‌ ‎‌تحت لوای خودش و این یک درسی است که انسان باید از این‌ها یاد بگیرد...»
جهاد برای رفع محرومیت محرومان
از همین روی بود که علی رغم کوتاه‌ترین دوران ریاست جمهوری اسلامی (28 روز) اما سعی کرد کارهای مهم اقتصادی که در دوران نخست‌وزیری (علی‌رغم کارشکنی‌های بنی صدر) برای رفع محرومیت از اقشار محروم و ضعیف آغاز کرده بود را ادامه دهد.
چرا که امامش فرموده بود:
«... ‎‏هیچ عذری برای ما نیست‏‎ ‎‏امروز. چنانچه یک خرابی در مملکت واقع بشود و دنبال اصلاحش نرویم، عذری‏‎ ‎‏نداریم. همه ما، چه آنهائی که لشکری هستند و این‌جا هستند و نیستند و چه آنهائی که در‏‎ ‎‏کشور خدمت می‌کنند و چه مردم دیگر، همه ما مسئول هستیم... همه ما در مقابل خدا جواب باید بدهیم، باید فکر این کشور‏‎ ‎‏باشیم، فکر این اسلام که در کشور ما تشریف آورده‌اند و قدمشان روی چشم، باشیم...»
از همین روی در حالی که دولت شهید رجائی با میراث کمبود بودجه‌ای بالغ بر 420 هزار میلیارد ریال مواجه بود اما بنا به فرموده امام که امور جنگ را اولویت اول کشور می‌دانستند، علاوه ‌بر قراردادن همه امکانات کشور در خدمت دفاع مقدس، برای رسیدگی به وضع اقتصادی کشور و جلوگیری از سوءاستفاده‌های مالی و احتکار، «ستاد بسیج اقتصادی» را تشکیل داد و علاوه ‌بر تهیه و تدارک بسیاری از کالاهای اساسی، آنها و همچنین حامل‌های انرژی را سهمیه‌بندی کرد که این موضوع به تهیه و توزیع عادلانه این کالاها در شرایط جنگی و بهره‌مندی اکثریت مردم، بسیار کمک نمود.
حقوق کارگران از 500 تومان به 1500 تومان افزایش یافت و حقوق وزرای دولت از 25 هزار تومان به 7 هزار تومان کاهش پیدا کرد. طرح حمایت از اقشار ضعیف کم درآمد خصوصا در سن 60 سال به بالا از جمله اقدامات اقتصادی شهید رجائی بود که به نام «طرح شهید رجایی» موسوم شد و هنوز هم به نام ایشان، موجب کمک‌های مستمر مالی و مادی به این دسته از اقشار محروم جامعه می‌گردد. همچنین تلاش برای اجرای اصل 44 قانون اساسی که شکوفایی اقتصاد کشور را به همراه داشت، از دیگر فعالیت‌های دولت شهید رجائی در همان مدت زمان کوتاه و علی‌رغم شرایط جنگی کشور بود.
داخل مردم و بدون تشریفات
از اولین مصوبات دولت رجائی این بود که وزرا باید در کوچک‌ترین اتاق‌های مجموعه وزارتی مستقر شوند تا تدریجا خلقیات مسئولین تغییر نکرده و اسیر پست و مقام نشوند. همکاران ایشان در دولت آن دوران نقل می‌کنند وقتی شهید رجائی به نخست‌وزیری آمد، پس از بازبینی اتاق کار و اتاق‌های همجوار، دفتر نخست‌وزیری را به کارکنان اختصاص داد که اتاق بزرگی در ابعاد 5 در 8 متر بود و اتاق منشی نخست‌وزیری که یک اتاق کوچک بود را برای خودش انتخاب ‌کرد. زیرا اتاق ایشان به‌گونه‌ای قرار گرفته بود که جلوتر از اتاق منشی بود و هرکس قصد ملاقات با ایشان را داشت، مستقیما وارد اتاق نخست‌وزیر می‌گردید.
بنا برخاطرات یکی دیگر از دوستان شهید رجائی‌، او همواره اظهار می‌داشت که «من اتاق کوچک را بیشتر دوست دارم، چون اتاق بزرگ ممکن است آدم را تحت تأثیر قرار بدهد که احساس کند خیلی مهم است. چون هرکس که از درب وارد می‌شود و سلام می‌کند باید 10 متر راه بیفتد تا به من برسد».
به شهادت دوستان و آشنایان، شهید رجائی در مسافرت‌هایی که داشت بنا بر آن داشت که سفرها با حداقل امکانات و تشریفات صورت گیرد. او می‌گفت: «داخل مردم بودن و بی‌تشریفات مسافرت کردن می‌تواند به ما این کمک مهم را بکند که بفهمیم مسائل و مشکلات مردم چیست و بدانیم مردم چه می‌گویند.»
حضرت امام خمینی (رحمه‌الله‌علیه) در آستانه اولین سالگرد شهادت شهیدان رجائی و باهنر و گرامیداشت هفته دولت (۷ شهریور ۱۳۶۱) درباره مردمی بودن مسئولان در نظام اسلامی و لزوم خدمت کردن آنان به مردم، فرمودند:
«... من فیلمی که دیشب از مرحوم رجائی گذاشته بودند و منزلش را نشان می‌دادند – یک دفعه دیگر هم مثل اینکه دیدم این را – بعضی از اشخاصی که پیش من بودند، می‌گفتند: ما رفتیم منزل آقای رجائی... آنجا به این‌اندازه نیست؛ واقع مطلب این‌طور نیست. این یک چیز بزرگی‌ کانّه نشان دارد می‌دهد و حال آنکه ما که رفتیم منزلشان دیدیم که، مسئله این‌طور هم نیست. وقتی بنا شد که یک نفر رئیس‌جمهور شده یا یک نفر نخست‌وزیر است، آقا منزلش آن‌طوری است و وضع عادی‌اش این طوری است، این دیگر نمی‌شود که از یک قدرت بزرگی بترسد. برای چه بترسد؟ این را که از او نمی‌گیرند. آن باید بترسد که می‌خواهد چپاول کند و می‌خواهد یک حکومت کذایی بکند، آن باید بترسد. اما رجائی – خدا رحمتش کند – و امثال این‌ها و باهنر و اینهائی که ما از دست دادیم، که این‌طور نبودند که زندگیشان جوری باشد که مبادا یک وقتی از دست ما برود؛ خاضع بشوند پیش دیگران و برای اینکه زندگی را بیشترش بکنند زورگویی کنند به مردم...»
____________________________
1- فیلم مستند «من رجایی هستم» – شبکه مستند   2- سخنرانی شهید رجایی پس از انتخاب به
ریاست جمهوری


دفتر پژوهش‌های مؤسسه کیهان

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار